نویسنده: مهدی مهریزی

 
مجلد الدین ابوطاهر محمّد بن یعقوب فیروزآبادی (729-817ق)

مقدّمه‌ی مصحّح

دوست فاضل و گران مایه، آقای علی صدرایی خویی، تصویری از نسخه‌ای خطّی با عنوان رسالة فی بیان ما لم یثبت فیه حدیث صحیح من الأبواب، (1) از مجد الدین فیروزآبادی (729-817ق) جهت تصحیح برای ویژه نامه‌ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم)، (2) در اختیارم گذاشت. نسخه‌ی خطّی این رساله، در کتاب خانه‌ی مسجد اعظم قم، موجود است. (3) این نسخه، هنوز در فهرست منتشر شده‌ی نسخه‌های خطّی این کتاب خانه ثبت نگردیده و در دیگر فهرست نامه‌های منتشر شده نیز از آن، یاد نشده پس از تخریج‌های اوّلیه و تقویم نص، به هنگام نگارش مقدّمه‌ی رساله و درج مطالبی درباره‌ی فیروزآبادی و آثار وی، به کتاب سفر السعادة برخوردم. در گفتگو با محقّق و پژوهشگر ارجمند جناب آقای مهدوی راد که مدّتی قبل، مقاله‌ای درباره‌ی تاج العروس زَبیدی که متن آن از فیروزآبادی است، منتشر کرده بود و درخواست اطّلاعاتی درباره‌ی فیروزآبادی و سفر السعادة ایشان گوشزد فرمودند که در پایان سفر السعادة، مطلبی درباره‌ی احادیث غیر صحیح آمده است.
این سخن، سبب شد به کتاب سفر السعادة مراجعه کنم و ملاحظه شد که خاتمه‌ی کتاب سفر السعادة، همین رساله است.
قبل از آوردن متن رساله، نکاتی را درباره‌ی فیروزآبادی، آثار وی و این رساله در سه بند می‌آورم.

اوّل. گذری بر زندگانی علمی فیروزآبادی

کسان بسیاری، شرح حال فیروزآبادی را نوشته‌اند، مانند: زبیدی، سخاوی، ابن حجر و ... . (4) در این میان، مرحوم غلامحسین مصاحب، در دایرة المعارف خود، شرح مختصری آورده که عیناً درج می‌گردد:
فیروزآبادی (firuzabadi)، شهرت: مجدلالدین ابوطاهر محمّد بن یعقوب (729-817ق)، عالم لغوی و لغت نویس معروف ایرانی، صاحب کتاب قاموس. در کازرون متولد شد و از هشت سالگی در شیراز به کسب علوم پرداخت و بعد برای تحصیل ادب و علوم عصر خود، به واسط و بغداد رفت (745ق). در 750ق، به دمشق رفت و در محضر درس تقی الدین سبکی حضور یافت. در 770 ق، به مکّه رفت و سپس مدت پنج سال در هند (دهلی) اقامت گزید. در 794 ق، به دعوت سلطان احمد بن اویس، به بغداد رفت و سپس به ایران آمد. تیمور لنگ، پس از فتح شیراز، او را گرامی داشت؛ ولی وی در شیراز نماند و در 796 ق، به یمن رفت، و از طرف الملک الأشرف اسماعیل بن عبّاس، به عنوان قاضی القضات یمن تعیین شد، و پادشاه، دختر او را نیز به زنی گرفت. فیروزآبادی ، در 802 ق، به حج رفت. همچنین، در 805 ق، به مکّه رفت، و سپس به زبید بازگشت، و در شوّال 817 ق، در آن جا در گذشت.
فیروزآبادی، به هر ناحیه از قلمرو اسلامی آن روز که سفر کرد، مورد توجّه فرمانروایان عصر خود بود. در روم (عثمانی)، مورد توجّه سلطان ایلدرم بایزید شد و در مصر و یمن و بغداد و تبریز نیز مورد توجّه واقع شد.
فیروزآبادی، در زمینه‌ی حدیث و تفسیر و تاریخ نیز کتاب نوشته است؛ ولی حوزه‌ی اصلی کار وی همان لغت نویسی به شمار می‌رود. وی با تألیف کتاب قاموس، یکی از معتبرترین لغت نامه‌های زبان عربی را تألیف کرد. گذشته از قاموس، آثار دیگری نیز از وی در دست است که بسیاری از آنها به چاپ نرسیده‌اند. از آنها که به چاپ رسیده، کتب ذیل را می‌توان نام بُرد. تَحبیر المُوَشّین (الجزایر، 1909)؛ سِفر السعادة یا صراط المستقیم به زبان فارسی، که به عربی ترجمه شده است؛ تنویر المِقباس من تفسیر ابن عبّاس (قاهره، 1290ق). (5)
آثار فیروزآبادی در زمینه‌های تفسیر، حدیث، تاریخ و لغت بوده، که فهرست آن بدین شرح است:
1. بصائر ذوی التمییز فی لطائف الکتاب العزیز، 2 جلد؛
2. تنویر المقباس فی تفسیر ابن عبّاس، 4 جلد؛
3. تیسیر فاتحة الإهاب فی تفسیر فاتحة الکتاب؛
4. الدر النظیم المرشد إلی مقاصد القرآن العظیم؛
5. حاصل کورة الخلاص فی فضائل سورة الإخلاص؛
6. شرح قطبة الخشاف فی شرح خطبة الکشاف؛
7. شوارق الأسرار العلیة فی شرح مشارق الأنوار النبویّة، 4 جلد؛
8. منح الباری لسیل الفیح الجاری فی شرح صحیح البخاری، 20 جلد؛
9. عدّة الحکّام فی شرح عمدة الأحکام، 2 جلد؛
10. افتضاض السهاد فی افتراض الجهاد، 1 جلد؛
11. الإسعاد بالإصعاد إلی درجة الاجتهاد، 3 جلد؛
12. المرقاة الوفیة فی طبقات الحنفیة؛
13. البلغة فی تراجم أئمّة النحو و اللغة؛
14. نزهة الأذهان فی تاریخ أصبهان؛
15. تسهیل طریق الوصول إلی الأحادیث الزائدة علی جامع الاُصول؛
16. الدر الغالی فی الأحادیث العوالی؛
17. سِفر السعادة؛
18. الصِّلات فی الصلاة علی خیر البشر (صلّی الله علیه و آله و سلم)؛
19. منیة السُّول فی دعوات الرسول (صلّی الله علیه و آله و سلم)؛
20. التجاریح فی فوائد متعلّة بأحادیث المصابیح؛
21. روضة الناظر فی ترجمة الشیخ عبدالقادر؛
22. أحاسن اللطائف فی محاسن الطائف؛
23. اللامع المعلم العجاب الجامع بین المحکم و العباب؛
24. القاموس المحیط، و القاموس الوسیط؛
25. مقصود ذوی الألباب من علم الإعراب؛
26. تحبیر المُوَشّین فی ما یقال بالسین و الشین؛
27. المثلث الکبیر، 5 جلد؛
28. أنواء الغیث فی أسماء اللیث؛
29. زاد المعاد فی وزن «بانت سعاد»، 2 جلد؛
30. النفحة العنبریة فی مولد خیر البریة و الصلاة و البشر فی الصلاة علی خیر البشر؛
31. الوصل و المنی فی فضل منی؛
32. المغانم المطابة فی معالم طابة؛
33. تهییج الغرام إلی البلد الحرام؛
34. المرقاة الأرفعیة فی طبقات الشافعیة؛
35. تعیین الغرفات للمعین علی عین عرفات؛
36. المتّفق وضعاً المختلف صنعاً؛
37. الروض المسلوف فی ما له اسمان إلی الاُلوف؛
38. تحفة القماعیل فی من تسمّی من الملائکة إسماعیل؛
39. إسماء السراح فی أسماء النکاح؛
40. الجلیس الأنیس فی أسماء الخندریس؛
41. التحف و الظرائب فی النکت والشرائف؛
42. الفضل الوفی فی العدل الأشرفی؛
43. إشارة الحجون الی زیارة الحجون؛
44. نفی الدرة من الخزرة فی فضل السلامة علی الخبزة؛
45. أسماء العادة فی إسماء الغادة. (6)

دوم. مروری بر کتاب «سفر السعادة»

سفر السعادة، کتابی در شرح احوال پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) بر پایه‌ی احادیث و روایات است. این کتاب را فیروزآبادی به زبان فارسی نگاشته و در حیات او، توسط ابوالجواد محمّد بن محمود مخزومی، به عربی ترجمه شده و بارها به چاپ رسیده است. این کتاب، از گذشته تا کنون، مورد اعتنای عالمان بوده و بدین جهت، دارای این ویژگی‌هاست:
1. نسخه‌های بسیار؛
2. چاپ‌های متعدّد؛
3. شرح و ترجمه‌های فراوان؛
4. گزیده و منتخب.
احمد منزوی، در فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، درباره‌ی این اثر می‌نویسد:
سفر السعادة: صراط المستقیم. فیروزآبادی، مجدالدین محمّد فرزند یعقوب (د 817ق / 1414 م). نگارنده‌ی القاموس، که در دیباچه می‌گوید: اتّباع سیرت سرور راهنمایان، سبب نجات جاودانی و موجب قرب و وصول به حضرت ربانی است. از این روی، این کتاب را به خواهش بزرگی از ذریّه‌ی نبوی، بر وجهی که از صحاح اخبار ثابت شده، در قلم آوردم تا هر که سعادت را خواهد، آن را دستور خویش سازد. و این سفر السعادت را بر «فاتحه» و «خاتمه» و چند «باب» هر یک در چند «فصل» ساختم:
فاتحه، در ذکر حال حضرت، پیش از نزول وحی.
باب 1. درطهارت آن حضرت، دو فصل؛
2. در نماز آن حضرت، بیست و نُه فصل؛
3. صیام النبی [سه فصل]؛
4. حج ایشان، چهار فصل؛
5. اذکار ایشان، شانزده فصل؛
6. در عموم احوال و معاش ایشان، چهل و هفت فصل: درباره‌ی پوشش، عادات، خواب و بیداری، سواری، خرید و فروش، در درمان‌ها که فصل‌هایی را شامل می‌گردد (بطن، طاعون، وبا، استسقا، جراحات و سوختگی، داغ کردن، عرق النساء، خستگی مزاج، خارش بدن، ذات الجنب، دردسر، طعام و شراب بیمار، و ...)، امر مسکن رفتن، کلام و سکوت و خندیدن ایشان، شارب، جهاد و آداب آن.
خاتمه، در حدیث‌هایی که صحّت آن ثابت نشده.
کار فیروزآبادی در 804 ق/ 1402 م از سوی ابوالجواد محمّد بن محمود مخزومی حنفی مصری، به عربی ترجمه شده و به همان نام سفر السعادة شناخته شده و در قاهره چاپ شده است. شیخ عبدالحق دهلوی، این ترجمه‌ی عربی را به نام الطریق القویم فی شرح صراط المستقیم (هف) به فارسی ترجمه و شرح کرده است. (7)
اینک به اجمال، کارهای انجام شده درباره‌ی سفر السعادة را گزارش می‌کنیم:

الف. نسخه‌ها

استاد منزوی، نسخه‌های متن فارسی را این چنین گزارش کرده است:
آغاز: بعد از حمد و ثنای حضرت کبریا و درود بی انتها بر سرور انبیا، معلوم باد طایفه.
مشترک 2109/3، همان جا 2366/4، با دو نام بالا (7 نسخه)، همان جا 218/10 (نامش)؛ نسخه‌ها 1268/2، با دو نام بالا (1 نسخه)، همان جا 4487/6 با دو نام بالا (10 نسخه)؛ الذریعة 258/9، دیوان دهلوی؛ استوری 180 ش 224، 1253؛ برگل 781/2 ش 294؛ برگل روسی 551/1؛ کشف الظنون 991/2 سفر السعادة؛ معجم المطبوعات 1470/2 نام یکم و ترجمه‌ی عربی آن بدون نام مترجم، همان جا 1718/2؛ کحاله 234/10، محمّد بن عبدالله مخزومی (793/885 ق) که بایستی کسی دیگر باشد؛ علمای هند 110؛ ایوب قادری، 287 نام دوم؛ پاکستان و هند 790/4؛ فقهای هند 1:4 / 254؛ ترجمه‌ها 10 برای ترجمه‌ی اردویی آن.
نشریه 342/10؛ آلمان 137، 163 نام یکم؛ آلمان، توبینکن 81؛ اته 2654، 2598، 2583.
افغانستان 139؛ بانکیپور 14/ ش 1185؛ بشیر حسین، شفیع 417؛ بلوشه 89/1؛ بهوپال، حمیدیه 25 نام دوم؛ تسبیحی، کتاب خانه‌ها 69/1؛ داکا 243/1 ش 257؛ راجستان 31/1؛ ریو 15/1؛ عبدالرحیم 68/1، 113؛ فلوگل 1/3: 1963؛ قاهره، دارالکتب 334/1؛ کتاب خانه‌ها 69/1؛ گنج 939/2 (4 نسخه از شرح آن)؛ لباب المعارف 68/1؛ لکهنو، ندوه 42، 43؛ مخطوطات، زور 182/2؛ مدینه 37؛ مرآت العلوم 188/1 نام یکم، همان جا 188/3؛ موزه‌ی سالار 94/7، 95 ش 2546، 2547، 2548؛ نوشاهی، موزه 755؛ نوشاهی، چاپی 880، همان جا 1314/2؛ هندوستان 68. (8)
در کتاب الفهرس الشامل للتراث العربی الإسلامی، هفت نسخه‌ی متن عربی را به این شرح معرفی کرده است:
سِفرُ السعادة، الفیروزآبادی، (محمّد بن یعقوب) م 817 ق.
1. متحف الجزائر 466/18 [(1681) 46-R. 332] (100 و) - 867 هـ، بخط مشرقی.
2. الإسکوریال / إسبانیا 289/3 [(1789 . Gas (1794/1)] (و 1-141) - 890 هـ، بخط مشرفی.
3. الحرم المکّی، مکّة المکّرمة (السیرة) 38 [21 سیرة (دهلوی)] - (45 و) -ق 10 هـ تقدیراً، بخط النسخ.
4. الحرم المکّی / مکّة المکرّمة (السیرة) 39 [10 سیرة (معلمی)] (72 و) - 1252 هـ، بخط یحیی بن أحجد بن یحیی.
5. الحرم المکّی، مکّة المکرّمة (السیرة) 39 [77 سیرة] - (142 و) - ق 13 هـ تقدیراً، بخط النسخ.
6. الخزانة التیموریة / القاهرة 293/2 [128].
7. الصُّبَیحیة / سلا 82 [5/165]- (48 و) - بخط مغربی. (9)

ب. چاپ‌ها

استاد عبدالجبّار الرفاعی، در کتاب معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت، سه چاپ از این اثر معرفی کرده است:
1.القاهرة: المطبعة المحمودیة التجاریة، 1348 ق (1929-1930 م)، 160 ص.
2. القاهرة: المطبعة المنیریة، ط 3، 1338 ق (1939-1940 م)، 198 ص.
3. القاهرة: المطبعة الجمالیة، 1955 م، 160 ص. (10)
دو چاپ دیگر را نیز نگارنده‌ی این سطور دیده که مشخصات آنها چنین است:
4. سفر السعادة، مراجعة و تحقیق: الشیخ خلیل المسی، بیروت: دار القلم، 1406ق ر 1986 م، این چاپ، مقدّمه و فاتحة الکتاب را داراست.
5. فی صحبة الحبیب محمّد، سفر السعادة، تحقیق: احمد مصطفی قاسم الطهطاوی، تقدیم: احمد عبدالتواب عوض، قاهرة: دار الفضیلة.
این چاپ، سال نشر ندارد و ظاهراً به سال 2004 م چاپ شده است؛ زیرا رقم الایداع آخر کتاب، این چنین است: 2004/1761.
این چاپ، از باب اوّل آغاز شده و حاوی مقدّمه‌ای که در بعضی چاپ‌های دیگر آمده، نیست؛ ولی به صورت کامل، احادیث را تخریج کرده است.

ج. ترجمه‌ها و شرح‌ها

از سفر السعادة، چند ترجمه صورت گرفته است:
1. نخستین ترجمه از متن فارسی به عربی در سال 804 ق، توسط ابن الجواد محمّدبن محمود مخزومی - که پیش از این معرفی شد -.
2. ترجمه و شرح به زبان فارسی، توسط عبدالحق دهلوی.
احمد منزوی، این ترجمه و شرح را این چنین معرفی می‌کند:
طریق القویم فی شرح صراط المستقیم: شرح سفر السعادة فیروزآبادی (د 817ق /1414 م) شرح از محدّث دهلوی، عبدالحق نگاشته‌ی 1016 ق / 8-1607 م، در اخلاق و رفتار پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) بر پایه‌ی حدیث‌ها می‌باشد. شرحی است گسترده و حامل متن و در منابع به نام‌های گوناگون آمده است. نخست دیباجه است که در آن، نام خود و نگارنده‌ی متن را یاد کرده است و نیز این که نام متن «سفر السعادت که آن را صراط المستقیم نیز خوانند» است و خود به شرحی، نامی نداده و در منابع، به نام‌های گوناگون و برخی نادرست آمده و پیش از آغاز به گزارش، «مقدّمه»‌ای آورده «در آنچه دانستن آن پیش از مقصود، واجب و مناسب باشد» در 2 قسم:
قسم: 1. مصطلحات علم حدیث، احوال کتب ستّه؛
2. احوال ائمّة مذاهب اربعه. این دو بخش، با سربندهای «وصل» است. در نولکشور، 1875 م /1292 ق در 585 ص چاپ شده است. آغاز چاپی: سبحانک لا علم لنا إلّا ما علمتنا إنک أنت العلیم ... حمد و سپاس صانع پروردگار. مشترک 2367/4 «شرح سفر السعادة» (20 نسخه)، همان جا 219/10 (2 نسخه)؛ نسخه‌ها 1268/2 «صراط المستقیم: شرح سفر السعادة» (1 نسخه)؛ استوری 181 ش 224؛ برگل 783/2 ش 494؛ نفیسی 369/1، زندگی نامه‌ی دهلوی و نام آثارش، از آن میان «طریق الافادة فی شرح سفر السعادة» فیروزآبادی به نام «طریق القویم شرح صراط المستقیم»؛ کشف الظنون، ج 2، ص 991 «سفر السعادة» متن؛ هدیة العارفین، ج 1، ص 503؛ مشار، 3235 «شرح سفر السعادة»؛ مشار، مؤلفین 768/3 که نشانیِ دو چاپ هند «شرح سفر السعادة» را داده است؛ حدیقه‌ی لاهوری، 193 تا 195 زندگی نامه‌ی دهلوی و نام چند اثرش از آن میان «صراط المستقیم» که محشی آن را نشناخته و در پاورقی می‌نویسد: از این کتاب، هیچ گونه آگاهی‌ای در دست نیست؛ پاکستان و هند 790/4 که متن را به نام صراط المستقیم نامیده، ولی متن اصلی را نادرست عربی تلقی کرده است، همان جا 150/4 تا 154 زندگی نامه‌ی دهلوی و نام آثارش، از آن میان «الطریق القویم فی شرح الصراط المستقیم»؛ دانش 84/1367:13؛ جرنل، خدابخش 35/40، همان جا 46/1977:2؛ خزینه 164/1 زندگی نامه و نام چند اثر او، از آن میان «صراط المستقیم»؛ خزینة الأصفیا، اردو 247 که ضمن آثارش دو کتاب به نام‌های صراط المستقیم و شرح سفر السعادت را جدا بر شمرده است.
یزد، شیروانی 1757/5.
آصفیه، هندلیست 878/2 (2 نسخه)، 1608، همان جا 382/2؛ آکادمی، چاپ 164؛ اته 2583، 2598، 2654، 2655، 2656؛ ایوانف 1002، 1003؛ بانیکپور 1186/14؛ بشیر حسین، شفیع 417؛ پاکستان، اوچ، غلام سرور 21؛ داکا 243/1؛ راجستان 31/1 «شرح سفر السعادة»؛ ریو 15/1 «شرح سفر السعادة» طرازی، قاهره 334/1؛ عبدالرحیم 61/1؛ گنج 939/2 (4 نسخه)؛ نوشاهی، چاپی 881، همان جا 1314/2؛ نوشاهی، موزه 656، 756؛ هندوستان 63. (11)
3. ترجمه به زبان اردو که آقای منزوی، و ترجمه را گوشزد کرده است. (12)
4. شرح دیگری نیز در فهرستواره از محمّد محسن، فرزند ابراهیم معرفی شده که گزارش آن چنین است:
شرح صراط المستقیم: شرح سفر السعادة متن از فیروزآبادی (هف) شرح از محمّد محسن، فرزند ابراهیم، فرزند جلال. نام متن در دیباچه «صراط مستقیم» و نام نگارنده‌اش آمده و می‌افزاید که چون نگارنده، از اصحاب ظاهر بود و بنابر مذهب خود سخنانی گفته بود و شیخ اجل عبدالحق دهلوی، بر آن کتاب شرح کرده و به غایت اطناب کشیده بود، این فقیر می‌خواهد بر طبق مذهب حنفی، متن و شرح آن را به ایجاز درآورم و بعضی سخنان که از مشایخ خود شنیده‌ام، یا نکاتی را که به من الهام شده، ایراد کنم.
آغاز (متن): بعد از حمد و ثنای حضرت کبریا، و درود بی‌انتها. آغاز (شرح): الحمدلله الذی أمرنا بمتابعة نبیه الرحیم، و الصلاة و السلام علی نبیه و حبیبه الکریم ... امّا بعد، می‌گوید، که چون کتاب صراط مستقیم به غایت وجودت.
مشترک 2369/4 (1 نسخه)؛ گنج ش 3636. (13)

د. گزیده‌ها

سید عبدالأول زیدپوری، گزیده‌ای از این اثر به سال 968 ق، فراهم آورده است. آقای منزوی، درباره‌ی این گزیده می‌نویسد:
سفر السعادة: سیر نبوی. فیروزآبادی. منتخب از زیدپوری، سیّد عبدالأول فرزند علا، فرزند حسن (د 968 ق/ 61-156 م). گزیده‌ای است از سفر السعادة به درخواست بیرم خان، خان خانان، به روزگار اکبر (963ق- 1014 م). وی در دیباچه می‌نویسد: «در اواخر احدی و اربعین و تسعمئه (941ق / 1535 م) که لشکر خراسان از ولایت دهلی، متوجه ممالک گجرات شد. جهت حفظ و امن و دفع مرض و فتنه. اشتغال به علم حدیث واجب آمد. ... لاجرم بر خلاصه‌ی آن اختصار نمود، یعنی بر بیان بعضی از سیر و شمایل و اخلاق سیّد المرسلین (صلّی الله علیه و آله و سلم) اقتصار لازم دید. به گفته‌ی برگل (823/2) خواسته به یک کرشمه دو کار کند: از تاخت و تاز «سپاهیان خراسان»، یعنی لشکر همایون که از دهلی به گجرات آمده بودند، جلوگیری کند و نیز بیماری طاعون را بر گرداند. در 10 «باب» : 1. احوال آن حضرت پیش از تولد تا پیش از بعثت؛ 2. احوال ایشان پس از بعثت؛ 3. نماز آن حضرت؛ 4. زکات؛ 5. روزه گیری؛ 6. حج گزاری ایشان؛ 7. معاش و معاشرت ایشان؛ 8. طب آن حضرت؛ 9. دعاها؛ 10. احوال متفرق از غزوه‌ها، همسران، فرزندان و عمویان، موالی و حواری و خدم و حارسان نگهبان ایشان، فرستادگان و کاتبان و دواب و سلاح و پوشاک ایشان. و خود بدان نامی نداده است. این کتاب در برگل (823/2) به دو نام «سیر نبوی یا منتخب سفر السعادة» و «السیر و السلوک» به گونه‌ی دو کتاب یاد شده است. آغاز: حدیثی که سلسله‌ی اسناد آن را به عقل و نقل متصل گشته، مرفوع و عنعنه روایت آن ... حمد خداوندی است که جواهر زواهر اخبار و آثار.
مشترک 218/10 «منتخب سفر السعادة: سیر نبوی» (1 نسخه)، 254 «سیرت النبی» (2 نسخه)؛ نسخه‌ها 4491/6 «سیرت نبوی» (1 نسخه) که به نادرست، به استناد فهرست بشیر حسین (22/1)، نام نگارنده را میر عبد العاقل و تاریخ نگارش را 741ق / 1340 م آورده است؛ استوری 192 ش 239 «سیر نبوی»؛ برگل 822/2 زندگی نامه و نام یا نشانیِ چهار کار دیگرش، 823/2 ش 514 «سیر نبوی»؛ علمای هند 106؛ نفیسی 372/1 زندگی نامه و چند کارش و همین اثر «سیر نبوی یا منتخب کتاب سفر السعادة»؛ علمای هند 106.
آصفیه 33/2؛ آصفیه، هندلیست 878/2 ش 75؛ ایوانف 996؛ بشیرحسین، شیرانی 22/1 «رساله در سیرت النبی»؛ شیرانی 30؛ علیگر، اطهر 27 «احوال پیغامبر یا منتخب سفر السعادة»؛ نوشاهی، موزه 755 «انتخاب سفر السعادة». (14)

سوم. «خاتمة سفر السعادة» یا «رسالة فی بیان ما لم یثبت فیه حدیث صحیح من الأبواب»

یکم. چنان که گذشت، خاتمه‌ی سفر السعادة، در ذکر آن دسته از روایات منقول از پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) است که صدور آنها به اثبات نرسیده است و گفته شد که نسخه‌ای از این رساله، در کتاب خانه‌ی مسجد اعظم قم موجود است.
شمس الدین ابوعبدالله محمّد بن حسن بن همات دمشقی (1091-1175 ق) همین خاتمه را تخریج کرده و به صورت کتاب مستقل، با عنوان التنکیت و الإفادة تخریج أحادیث خاتمة سفر السعادة، به چاپ رسیده است. (15)
می توان گفت که این کتاب، تنها تخریج احادیث نیست؛ بلکه شرحی انتقادی بر این خاتمه است. این همان، خود در مقدّمه کتابش بدین نکته اشاره کرده است:
أما بعد، فهذا تخریج لطیف و تحریر إن شاء الله تعالی منیف علی خاتمة سفر السعادة للشیخ الإمام مجد الدین الفیروز آبادی اللغوی - رَوَّحَ الله تعالی رُوحَهُ، و نوَّرَ ضریحَهُ - و هو کتاب نفیس، غیر أنه محتاج إلی تنقیح و زیادة و تنکیت و إفادة، و لم یتیسّر لی الکتابة علی جمیع الکتاب، فاقتصرت علی الخاتمة، و لخّصت من کلام الأئمّة ما هو الجم الغفیر، و نبهت علی ما فیه اعتراض من کلامه و تغییر، و علی الله سبحانه اعتمادی و علیه فی کلّ الاُمورِ استنادی. (16)
ابن همات در مقدّمه‌ی این اثر نوشته است که فیروزآبادی در این خاتمه، از عمرو بن بدر موصلی، الگو گرفته است؛ زیرا عمر بن بدر، کتابی بدین نام دارد: المغنی عن الحفظ و الکتاب بقولهم لم یصحّ شیء [من الأحادیث] فی هذا الباب.
وی می‌گوید: کتاب موصلی را ابن المُلقّن (یکی از مشایخ ابن حجر)، تلخیص کرده و من این تلخیص را دیدم و اطمینان حاصل کردم که فیروزآبادی از وی الگو گرفته است. (17)
بر پایه‌ی آنچه گفته شد، خاتمه‌ی کتاب سفر السعادة، اینک به سه شکل در دسترس ما قرار دارد.
1. رساله‌ی خطی مسجد اعظم که به عنوان یک رساله‌ی مستقل، موجود است و در این جا عرضه می‌گردد؛
2. کتاب سفر السعادة، به همراه خاتمه که چاپ‌های متعدّدی از آن وجود دارد؛
3. کتاب التنکیت و الإفادة که تخریج خاتمه‌ی سفر السعادة است.
مقایسه‌ی این سه نشان می‌دهد که:
- مطالب موجود در رساله‌ی خطی 77 باب است؛
- مطالب موجود در چاپ‌های سفر السعادة، 93 باب است؛
- مطالب موجود در کتاب التنکیت، 92 باب است؛
- از این میان، 75 باب مشترک است که در هر سه آمده است.
تفاوت‌های چاپ‌های سفر السعادة با کتاب التنکیت، در «باب التختم بالعقیق» است که در چاپ‌های سفر السعادة موجود نیست؛ ولی در التنکیت آمده است. از سوی دیگر، دو عنوان در چاپ‌های سفر السعادة موجود است که در التنکیت نیامده است:
- باب الإمام ضامن؛ (18)
- باب لا صلاة لجار المسجد إلّا فی المسجد. (19)
نیز نسخه‌ی مسجد اعظم، حاوی یک باب است که در هیچ کدام از آن دو نیست: «باب خُلِقَ الوردُ مِن عَرَقی» که در شماره‌ی 43 این رساله مندرج است. همچنین «باب التختم بخاتم العقیق» که در کتاب التنکیت و الإفادة قرار داشت، (20) در این نسخه نیز موجود است.
نیز دو بابی که در التنکیت نیامده است؛ یعنی: «باب الإمام ضامن» و «باب لا صلاة لجار المسجد إلّا فی المسجد» در نسخه‌ی مسجد اعظم، موجود است.
عناوین ابوابی که در چاپ‌های سفر السعادة و التنکیت آمده و در نسخه‌ی مسجد اعظم موجود نیست، هجده باب، بدین شرح است:
1. باب العلم و فضیلة التسمیة بمحمّد و أحمد و المنع من ذلک، لم یصحّ فیه شیء. (21)
2. باب العقل و فضله، لم یصحّ فیه حدیث نبوی. (22)
3. باب عمر الخضر و إلیاس و طول ذلک و بقائهما، لم یصحّ فیه حدیث. (23)
4. باب فضل معاویة، لیس فیه حدیث صحیح. (24)
5. باب النهی عن دخول الحمّام، لم یصحّ فیه حدیث. (25)
6. باب فضل المعروف و التحذیر من التبرم بحوائج الخلق، لم یثبت فیه شیء. (26)
7. باب حسن الخط و التحریض علی تعلمه، لم ثبت فیه شیء. (27)
8. باب النهی عن قطع السدر، لم یثبت فیه شیء. (28)
9. باب فضل العدس و ... ، لم یثبت فیه شیءو انما وضع الزنادقة. (29)
10. باب فضل اللحم و أنّ أفضل طعام الدنیا و الآخرة اللحم، لم یثبت فیه شیء. (30)
11. باب النهی عن قطع اللحم بالسکین، لم ثبت فیه شیء. (31)
12. باب فضل الهریسة، لم یثبت و الجزء المشهور فی ذلک مجموع احادیثه مفتری. (32)
13. باب النهی عن أکل الطین، لم یثبت فیه شیء. (33)
14. باب فضائل البطیخ، لم یثبت فیه شیء. (34)
15. باب الأکل فی السوق، لم یثبت فیه شیء. (35)
16. باب فضائل النرجس و ... ، لم یثبت فیه حدیث. (36)
17. باب ذم الکسب و فتنة المال، ما ثبت فیه شیء. (37)
18. باب التفراق الأمّة إلی اثنین و سبعین فرقة، لم یثبت فیه شیء. (38)
دوم. داوری و قضاوت فیروز آبادی نسبت به 77 بابی که در نسخه‌ی مسجد اعظم آمده، سه گونه است:
الف. در یازده مورد، حکم به جعل و وضع و باطل بودن کرده است، که شماره‌های آن، از این قرار است: 7، 8، 9، 10، 35، 43، 44، 51، 65، 69، 74.
ب. یک مورد را با تردید آورده است، بدین معنا که می‌گوید گروهی، آن را صحیح دانسته و گروهی حکم به عدم صحّت کرده‌اند و آن، شماره‌ی دوازده است.
ج. در 66 مورد دیگر، وی حکم به عدم صحّت و یا عدم ثبوت و تعبیرهایی از این دست دارد، که شرح آن چنین است:
- لم یصحّ فیه حدیث (32 مورد): شماره‌های 1، 2، 3،4، 5، 6، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 29، 30، 37، 40، 49، 56، 62، 66، 67، 73، 75.
- لیس فیه حدیث صحیح (2 مورد): شماره‌ی 11 و 55.
- لم یرد فیه حدیث صحیح (1 مورد): شماره‌ی 54.
- لم یثبت فیه شیء (27 مورد): شماره‌های 28، 31، 32، 33، 34، 36، 38، 39، 41، 42، 46، 47، 48، 50، 52، 53، 57، 58، 59، 60، 63، 64، 68، 70، 71، 72، 77.
- لیس فیه شیء (1 مورد): شماره‌ی 45.
- لیس فیه شیء مثبت (1 مورد): شماره‌ی 76.
- لم یصل (1 مورد): شماره‌ی 61.
در مواردی که حکم به جعل و وضع کرده، روشن است که مورد تردید نیز ابهامی ندارد؛ امّا در مواردی که حکم به عدم صحّت و یا عدم ثبوت و تعبیرهای مشابه آن دارد - یعنی موارد بند ج - با ابهام همراه است. به تعبیر دیگر، فیروزآبادی، مراد خود را در عدم صحّت، بیان نکرده است. ابن همات می‌گوید: از تعابیر فیروزآبادی بر می‌آید که عدم صحّت، به دو معنا به کار رفته است: گاه به معنای عدم ورود - چنان که صاحبان الموضوعات معتقدند - و گاه به معنای عدم صحّت - چنان که اصطلاح محدّثان است - .
قولهم یصحّ فی هذا الباب شیء أو لم یصحّ هذا الحدیث، یریدون به نفی الصحّة علی اصطلاح المحدِّثین، و لا یلزم ممنه نفی حسنه فضلاً عن نفی وروده؛ کما ذکره البدر الزرکشی، و قد یرید به من صنف فی الموضوعات و الضعفاء کالعقیلی، نفی وروده کما سیأتی الإشارة إلیه. و المجد - رحمه الله تعالی - قد استعمل هذا اللفظ فی المعنیین و لا یفرِّق، و قد بیَّنّا ذلک فی کل حدیث ما یلیق به من صحّة و حسن و ضعف، فلله الحمد علی ذلک. (39)
سوم. فیروزآبادی، در احکامی که درباره‌ی این احادیث صادر کرده، مستند و ادلّه و نیز مبنای خود را تبیین نکرده است. روشن است که برخی از این احکام، با مسلّمات عقاید شیعه، ناسازگار است و شواهد تاریخی و حدیثی، خلاف آن را ثابت می‌کنند. چنان که ممکن است اهل سنّت نیز درباره‌ی برخی از موارد، چنین ادّعایی داشته باشند.
چهارم. شناسایی احادیث ضعیف و جعلی و پالایش احادیث، یکی از فعّالیت‌های چشمگیر محدّثان در طول تاریخ بوده است. آنان این پالایش را گاه در مرحله‌ی تدوین و تألیف کتاب، گاه با نگارش کتاب‌هایی در معرّفی ضعفا و گاه با گردآوری احادیث ضعیف و موضوع در آثار مستقل انجام می‌داده‌اند.
نوشته‌ی فیروزآبادی، از دسته‌ی سوم است. محدّثان اهل سنّت، در شناسایی احادیث جعلی و گردآوری آنها، از قرن پنجم، دست به تألیف زده‌اند.
بر پایه‌ی گزارش علی حسن حلبی در کتاب موسوعة الأحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، تاکنون 78 اثر در این زمینه، تألیف شده است که نوشته‌ی فیروزآبادی، در ترتیب تاریخی، رتبه‌ی 24 را دارد.
البته مورد اوّل و دوم از فهرستی که حلبی معرفی کرده، در عداد این گونه آثار قرار نمی‌گیرند؛ زیرا نویسندگان آنها، کتاب خود را به قصد گردآوری احادیث ضعیف، تألیف نکرده‌اند؛ بلکه دیگران، این کتاب‌ها را متهم به جعل و ضعف کرده‌اند. (40)
بر این پایه، آثار تألیف شده به 76 اثر می‌رسد (41) و کتاب فیروزآبادی، در مرتبه‌ی 22 قرار می‌گیرد.
پنجم. در تصحیح این رساله این نکات منظور شده است:
1. تصحیح رساله بر این اساس بوده است:
الف. نسخه‌ی کتاب خانه‌ی مسجد اعظم به شماره‌ی 1932، نَسخ، 5 برگ، 19 سطر؛
ب. کتاب چاپ شده‌ی التنکیت و الإفادة فی تخریج أحادیث کتاب سفر السعادة؛
ج. چاپ‌های مختلف کتاب سفر السعادة.
2. در تخریج احادیث، با توجّه به گرایش و تعلّق مذهبی فیروزآبادی، به مصادر حدیثی شیعه، ارجاع نشده است.
3. در مصدریابی احادیث و آثار، حتّی المقدور به مصادر پیش از فیروزآبادی ارجاع شده است؛ امّا به نشانی برخی از احادیث در منابع اهل سنّت، دست نیافتیم.
تصویر صفحه‌ی اول نسخه خطی رسالة فی بیان ما لم یثبت فیه حدیث صحیح من الابواب
تصویر صفحه‌ی آخر نسخه خطی رسالة فی بیان ما لم یثبت فیه حدیث صحیح من الابواب

متن رساله

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین، و الصلاة و السلام علی خیر خلقه محمّد خاتم النبیین و علی آله و أصحابه أجمعین.
هذه إشارة إلی أبواب ما لم یثبت فیها شیء عند جهابذة علماء الحدیث فی غایة الاختصار، لکنها تشتمل علی علوم شتی فی نهایة الإکثار.
1. باب الإیمان؛ ما اشتهر فیه کالإیمان قول و عمل؛ (42) و یزید و ینقص؛ (43) أو لا یزید و لا ینقص؛ (44) لم یصحّ فیه عنه (علیه السلام) شیء و هو فی أقوال الصحابة و التابعین.
2. باب فی المرجئة و القدریّة و الأشعریّة؛ (45) لم یصحّ فیه حدیث.
3. باب کلام الله تعالی؛ لم یصحّ فیه شیءٌ؛ (46) و کلّ ما قیل فیه فمن کلام الصحابة و التابعین.
4. باب خلق الملائکة؛ الحدیث المنسوب إلی أبی هریرة عنه (علیه السلام): «أنّ الله یأمر جبرئیل کلّ غداة أن یدخل بحر النور، فینغمس فیه، ثمّ یخرج، فینفض انتفاضة یخرج منه سبعون ألف قطرة، یخلق الله من کلّ قطرة ملکاً» (46) روی بطرق کثیرة و لم یصحّ منها شیء.
5. باب طلب العلم فریضة؛ (46) و ما فی معناه لم یصح.
6. باب من سئل عن علم فکتمه؛ (49) لم یصح فیه حدیث.
7. باب فضائل القرآن سورة سورة؛ أسندوه إلی اُبیّ بن کعب (50) و مجموع ذلک مفتری موضوع بإجماع المحدّثین (51) و الذی صحّ من فضائل القرآن أنّه قال: «ألا اُعلّمک سورة هی أعظم سورة فی القرآن؟ الحمد لله ربّ العالمین» (52) و حدیث البقره (53) و آل عمران (54) و حدیث آیة الکرسی، قاله لاُبیّ: «أتدری أیّ آیة فی کتاب الله أعظم؟» (55) و حدیث: یؤتی یوم القیامة بالقرآن و أهله الذین کانوا یفعلون به فی الدنیا بعد فهم (56) البقرة و آل عمران» (57) و حدیث: «من قرأ اثنتین من آخر سورة البقرة فی کلّ لیلة کفتاهُ» (58) و حدیث: «لقد صدق و هو کذوب» (59) و حدیث: «قل هو الله أحد یعدل ثلث القرآن» (60) و حدیث: «فضل المعوّذتین: اُنزل علیٌ آیات لم یر یمثلهن» (61) و حدیث الکهف: «من قرأ منها عشراٌ عصم من الدجال». (62)
8. باب فضائل الصدیق؛ أشهر المشهورات فیه: «إنّ الله یتجلّی للناس عامّة و لأبی بکر خاصّة» (63) موضوع و حدیث: «ما صبّ الله فی صدری شیئاً إلّا [و] صببته فی صدر أبی بکر» (64) و حدیث: «کان (علیه السلام) إذا اشتاق إلی الجنّه قبّل شیبة أبی بکر» (65) و حدیث: «أنا و أبوبکر کفرسی رهان» (66) و حدیث: «إنّ الله لمّا خلق الأرواح اختار روح أبی بکر» (67) و أمثال هذا من المفتریات یحکم ببطلانها بدیهة العقل.
9. باب فضائل علیّ؛ و ضعوا فیه أحادیث لا تعدُ؛ من أقبحها الأحادیث فی الکتاب المسمّی بالوصایا، (68) أوّل کلّ حدیث منها «یا علی»، و الثابت من تلک الجملة حدیث واحد و هو: یا علیٌ، أنت منّی بمنزلة هارون من موسی. (69)
10. باب فضائل أبی حنیفة و الشافعی و ذمّهم؛ (70) لیس فیه شیء صحیح، و کل ما ذکر فیه موضوع مفتری.
11. باب فضائل البیت المقدس (71) و الصخرة (72) و عسقلان (73) و قزوین (74) و أندلس (75) و دمشق: (76) لیس فیه حدیث صحیح إلّا حدیث: «لا تشدّ الرجال إلّا إلی ثلاثة مساجد» (77) و حدیث: «إنّه سئل عن أوّل بیت وضع فی الأرض» فقال: «المسجد الحرام»، قیل: ثمّ ماذا؟ قال: «المسجد الأقصی» (78) و حدیث: «إنّ الصلاة فیه تعدل خمسمئة صلاة». (79)
12. باب «إذا بلغ الماء قلّتین لم یحمل خبثاً». (80) قال جماعة: لم یصحّ فیه حدیث، وأورده أکابر أهل الحدیث فی مصنّفاتهم.
13. باب استعمال المشمّس؛ (81) لم یصحّ فیه حدیث.
14. باب تنشیف الأعضاء؛ (82) لم یصحّ فیه حدیث.
15. باب تخلیل اللحیة و مسح الأَذنین و الرقبة؛ (83) لم یصحّ فیه حدیث.
16. باب الوضوء بنبیذ التمر؛ (84) لم یصحّ فیه حدیث.
17. باب أمر من غسل میّتاً بالاغتسال؛ (85) لم یصحّ فیه حدیث.
18. باب «بسم الله الرحمن الرحیم آیة من کل سورة»؛ (86) لم یصحّ فیه حدیث.
19. باب الجهر فی الصلوة بالبسملة؛ (87) لم یصحّ فیه حدیث.
20. باب «الإمامُ ضامن و المؤذّن مؤتمن»؛ (88) لم یصحّ فیه حدیث.
21. باب «جواز الصلاة خلف کل برّ و فاجر»؛ (89) لم یصحّ فیه حدیث.
22. باب «لا صلاة لجار المسجد إلّا فیه»؛ (90) لم یصحّ فیه شیء.
23. باب «أتمّ الأتمام تمُ الصیام فی السفر»؛ (91) لم یصحّ فیه حدیث.
24. باب «لا صلاة لمن علیه صلاة»؛ (92) لم یصحّ فیه شیء.
25. باب «ترک القنوت فی الفجر و الوتر»؛ (93) لم یصحّ فیه حدیث. بل قد ثبت أنّ بعض الصحابة فعل القنوت.
26. باب «النهی عن الصلوة علی الجنازة فی المسجد»؛ (94) لم یصحّ فیه حدیث.
27. باب «رفع الیدین فی تکبیرات الجنازة»؛ (95) لم یصحّ فیه شیء.
28. باب «لم تعطیها شیء»؛ (96) لم یثبت فیه شیء.
29. «باب صلاة الرغائب و صلاة نصف شعبان و صلاة نصف رجب و صلاة الإیمان و صلاة لیلة المعراج و صلاة لیلة القدر و صلاة لیلة من رجب و شعبان و رمضان»؛ (97) فهذه الأبواب لم یصحّ فیها شیء أصلاً.
30. باب «صلاة التسبیح»؛ (98) لم یصحّ فیها حدیث.
31. باب «زکاة الحلی»؛ (99) لم یثبت فیه شیء.
32. باب «زکاة»؛ (100) مع کثرة ما یروی (101) فیه لم یثبت فیه شیء.
33. باب «زکاة الخضراوات»؛ (102) لم یثبت فیه شیء.
34. باب «السؤال»؛ (103) و قوله: «اطلبوا من الرحماء و من حسان الوجوه» (104) و کل ما هذا المعنی لم یثبت فیه شیء. (105)
35. باب «فضائل عاشورا ورد استحباب صیامه و سائر الأحادیث فی فضله و فضل الصلوة فیه و الإنفاق و الخضاب و الإدهان و الاکتحال و طبخ الحبوب (106) و غیر ذلک» مجموعه موضوع مفتری؛ قال أئمّة الحدیث: الاکتحال فیه بدعة ابتدعها قتلة الحسین (علیه السلام).
36. باب «صیام رجب و فضله»؛ (107) لم یثبت فیه شیءُ، و قد ورد کراهة ذلک.
37. باب «الحجامة تفطر الصائم»؛ (108) لم یصحّ فیه شیء.
38. باب «کلّ قرض جرّ نفعاً فهو ربا»؛ (109) لم یثبت فیه شیء.
39. باب «حجّوا قبل أن تحجّوا» (110)؛ (111) و حدیث: «من أمکنه الحجّ و لم یحجّ فلیمت إن شاء یهودیّاً و إن شاء نصرانیّاً»، (112) لم یثبت فیه شیءٌ.
40. باب «نکاح الأیامی (113) و شاهدی عدل»؛ لم یصحّ فیه شیء.
41. باب «الأمر باتخاذ السراری»؛ (114) لم یثبت فیه شیء.
42. باب «مدح العزوبة»؛ (115) لم یثبت فیه شیء.
43. باب «خلق الورد من عرقی» (116) و أمثال هذا؛ کله موضوع.
44. باب «فضائل الدیک الأبیض»؛ (117) باطل موضوع.
45. باب «فضل الحنّاء»؛ (118) لیس فیه شیء.
46. باب «النهی عن الشیب»؛ (119) لم یثبت فیه شیء.
47. باب «التختّم بخاتم العقیق و التختّم فی الیمین»؛ (120) لم یثبت فیه شیء.
48. باب «النهی عن عرض الرؤیا علی النساء»؛ (121) لم یثبت فیه شیءٌ.
49. باب «تکلّم النبی (ص) بالفارسی مثل العنب و دود (122) و یا سلمان شکم درد»؛ (123) لم یصحّ فیه شیء.
50. باب «کراهة الکلام بالفارسی»؛ لم یثبت فیه شیءٌ و حدیث: «کلمة فارسیّة ممّن یحسن العربیّة یحسنها خطیئة» (124) خطاء.
51. باب «ولد الزناء لا یدخل الجنّة»؛ (125) باطل.
52. باب «لیس للفاسق غیبة» (126) و ما فی معناه؛ لم یثبت فیه شیءٌ.
53. باب «النهی عن سَبِّ البراغیث»؛ (127) لم یثبت فیه شیء.
54. باب «ذم السماع»؛ (128) لم یردٌ فیه حدیث صحیح.
55. باب «اللعب بالشطرنج»؛ (129) لیس فیه حدیث صحیح.
56. باب «لا تُقتل المرأة إذا ارتدّت»؛ (130) لم یصحّ، بل صحّ خلافه «من بدّل دینه فاقتلوه». (131)
57. باب «إذا وجد القتیل بین القریتین ضمن أقربهما»؛ (132) لم یثبت فیه شیء.
58. باب «من اُهدی له هدیّة و عنده جماعة فهم شرکاؤه»؛ (133) لم یثبت فیه حدیث صحیح.
59. باب «ترک الأکل و الشرب من المباحات»؛ (134) لم یثبت فیه شیءٌ.
60. باب «الحجامة و اختیارها فی بعض الأیّام و کراهتها فی بعضها»؛ (135) لم یثبت فیه شیءٌ إنّما الثابت «مُر اُمّتک بالحجامة» و حدیث الصحیحین: «إن کان فی شیء شفاء ففی شرطة محجم أو شربة عسل أو لذعة بنار». (136)
61. باب الاحتکار؛ فیه أحادیث کثیرة منقولة، لم یصحّ فیه سوی حدیث مسلم: «من احتکر فهو خاطئ» (137) فبعضهم یقول: هو منسوخ، و بعضهم یحمله علی ما یضرّ بأهل ذلک المقام.
62. باب المسح (138) الوجه بالیدین بعد الدعاء: لم یصحّ فیه شیءٌ.
63. باب موت الفجأه، لم یصحّ فیه شیء، و حدیث: «إنّه راحة للمؤمن، أخذة أسف للکافر»؛ (139) لم یثبت.
64. باب الملاحم و الفتن؛ إنَّ علیّاً (علیه السلام) قال للزبیر یوم الجمل: «اُنشدک الله، هل سمعت رسول الله فی سقیفة بنی فلان یقول: لتقاتله و أنت ظالم؟!» (140) لم یثبت و لم یصحّحه أهل الحدیث.
65. باب ظهور آیات القیامة فی الشهور المعینة و ما روی فیه: «یکون فی رمضان هدّة، و فی رمضان همهمة»؛ (141) إلی غیر ذلک، لم یثبت فیه شیءٌ، و مجموعه باطل.
66. باب «الإجماع حجّة»؛ (142) لم یصحّح فیه حدیث.
67. باب «القیاس حجّة»؛ (143) لم یصحّ فیه شیءٌ.
68. باب «المولودین بعد المئة»؛ (144) لم یثبت.
69. باب «ذمّ (145) و وصف ما یقع بعد مئة و ثلاثین سنة و بعد مئتیء و ثلاثمئة و مذمّة اُولئک القوم و مدح الانفراد و التجرد فی ذلک الوقت»؛ (146) مجموعه باطل مفتری.
و حدیث: «الغرباء ثلاثة: قرآن فی جوف ظالم، و مصحف فی بیت لا یقرأ فیه، و رجل صالح بین قوم سوء» باطل. (147)
70. باب «ظهور الآیات بعد المثتین»؛ (148) لم یثبت فیه شیءٌ.
71. باب «مذمّة الأولاد فی آخر الزمان» و قول «لئن یربّی أحدکم جِرواً خیر له من أن یربّی ولداً» (149) و حدیث: «یکون المطر قیضاً والولد غیظاً» (150) لم یثبت فی هذا المعنی من الأحادیث شیء.
72. باب «تحریم القرآن بالألحان و التغنّی»؛ (151) لم یثبت فیه شیء، بل ورد خلاف ذلک فی الصحیح و هو أنّ النبی (ص) دخل مکّة یوم الفتح، و هو یقرأ سورة الفتح، قال الراوی: و الترجیع آآآ. (152)
73. باب «تحلیل النبیذ»؛ (153) لم یصحّ فیه شیءٌ.
74. باب «إذا سمعتم عنّی حدیثاً فاعرضوه علی کتاب الله تعالی، فإن وافقه فاقبلوه، و إلّا فردّوه»؛ (154)
لم یثبت فیه شیء، و هذا الحدیث من أوضع الموضوعات، بل صحّ خلافه: «ألا إنّی اُوتیت القرآن و مثله معه» (155) و جاء فی حدیث صحیح: «لا اُلفینَّ أحدکم متّکئاً علی متّکأه یصل الیه [عنّی]»، (156) الحدیث، فیقول: «لا نجد هذا الحکم فی القرآن الا انّی اُوتیت القرآن و مثله معه». (157)
75. باب «انتفاع أهل العراق بالعلم (158) و المشی إلی طلب العلم حافیاً و التخلّق (159) فی طلبه (160) و عقوبة المعلّم الجائر علی الصبیان و الدعاء بالفقر علی المتعلمین»؛ (161) لم یصحّ فیه حدیث.
76. باب «الحاکّة و ذمّهم و مدحهم»؛ (162) لیس فیه شیء مثبت.
77. باب «إنشاد الشعر بعد العشاء (163) و حفظ العِرض بإعطاء الشعراء (164) و ذمّة (165) التعبد بغیر فقه و مذمّة العلماء الذین یمشون إلی السلطان (166) و مسامحة العلماء و زیارة الملائکة قبور العلماء»؛ لم یثبت فی ذلک شیء و الله أعلم و صلی الله علی محمّد و آله و سلَّم. (167)

پی‌نوشت‌ها:

1. این مقاله، پیش از این، در میراث حدیث شیعه (دفتر هفدهم) منتشر شده است.
2. درج این رساله در میراث حدیث شیعه، سه سبب داشت: یکی مناسبت آن با ویژه نامه‌ی پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) که حکم حلقه‌ای برای تکمیل این زنجیره را داشت؛ دیگری، طرح مباحثی از سوی عالمان اهل سنّت که تأیید و تأکیدی بر باورهای شیعه به شمار می‌رفت؛ و سوم، ایرانی بودن فیروزآبادی.
3. نسخه‌ی شماره‌ی 1932، نسخ، 5 برگ، 19 سطر.
4. جهت آگاهی از شرح حال فیروزآبادی، ر.ک: إنباءُ الغُمر، ابن حجر، ج 7، ص 160-163؛ الضوء اللامع لأهل القرن التاسع، سخاوی، ج 10، ص 79-86؛ العقود اللؤلؤیة، خزرجی، ج2، 218، 219 و 255، شذرات الذهب، ابن عماد حنبلی، ج 7، ص 126-130؛ البدر الطالع بمحاسن مَن بعد القرن السابع، شوکانی، ج 2، ص 280-284، ترجمه ص 531؛ المقفی الکبیر، مقریزی، ج 7، ص 483؛ تاج العروس شرح القاموس، زبیدی، ج 1، ص 41-46؛ درة الحجال فی أسماء الرجال، ابن القاضی، ج 2، ص 317-318؛ مفتاح السعادة، ج 1، ص 117-120؛ هدیة العارفین، ج 6، 180-181؛ ترتیب القاموس المحیط، احمد الزاوی، ج 1، ص 12-14؛ معجم المؤلّفین، ج 3، ص 776-777؛ کشف الظنون، حاجی خلیفة، ج 1، ص 85، 90 و 149؛ الأعلام، زرِکلی، ج 7، ص 146؛ دراسات فی القاموس، محمّد مصطفی رضوان، ص 26-37؛ فهرس الفهارس، کتانی، ج 2، ص 269-273؛ مقدمه‌ی بصائر التمییز، تحقیق: محمّد علی النجار، ج 1، ص 22-25؛ فی صحبة الحبیب محمّد، ص 7-15؛ سفر السعادة، ص 13-9؛ دایرة المعارف فارسی مصاحب، ج 2، ص 1961؛ بهجة الناظرین، ج 2، ص 57؛ بغیة الوعاة، ج 1، ص 117-273؛ روضات الجنّات، ج 8، ص 201؛ إیضاح المکنون، ج 1، ص 89-106؛ معجم أعلام المورد، ج 1، ص 338؛ دانشمندان و سخن سرایان فارسی، ج 4، ص 155؛ تاریخ نویسندگان پارسی، ج 1، ص 213؛ ریحانة الأدب، ج 4، ص 365؛ الکنی و الألقاب، ج 3، ص 37؛ القاموس المحیط، ص 47-48؛ هدیة الأحباب، ص 213؛ اثر آفرینان، ج 4، ص 304؛ طبقات صلحاء یمن، ص 293.
5. دایرة المعارف فارسی مصاحب، ج 2، ص 1961.
6. این فهرست، بر اساس این دو کتاب تنظیم شده است: سفر السعادة، چاپ دار العلم، ص 11-12؛ فی صحبة الحبیب محمّد، ص 11-13.
7. فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، ج 2، ص 1685.
8. فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، ج 3، ص 1685-1686.
9. الفهرست الشامل للتراث العربی الإسلامی المخطوط السیرة و المدائح النبویة، ج 1، ص 427-428.
10. معجم ما کتب عن الرسول و اهل البیت، ج 2، ص 164، ش 3938.
11. فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، ج 3، ص 1716-1717.
12. همان، ص 1686.
13. همان، ص 1704.
14. فهرستواره‌ی کتاب‌های فارسی، ج 2، ص 1687-1686.
15. مشخصات این کتاب چنین است: التنکیت و الإفادة فی تخریج أحادیث خاتمة سفر السعادة، این همات الدمشقی، حقّقه و خرّج أحادیثه: احمد البزرة، دار المأمون للتراث، 1407ق / 1987 م، 237 ص.
16. همان، ص 13.
17. همان، ص 16.
18. فی صحبة الحبیب محمّد، ص 348.
19.همان، ص 349.
20. التنکیت و الإفادة، ص 151.
21. فی صحبة الحبیب محمّد، ص 344.
22. همان جا.
23. همان جا.
24. همان، ص 346.
25. همان، ص 348.
26. همان، ص 350.
27. همان، ص 351.
28. همان جا.
29. همان جا.
30. همان جا.
31. همان جا.
32. همان جا.
33. همان جا.
34. همان جا.
35. همان جا.
36. همان جا.
37. همان، ص 352.
38. همان، ص 353.
39. التنکیت و الإفادة، ص 17.
40. ر.ک: موسوعة الاحادیث و الآثار الضعیفة و الموضوعة، ج 1، ص 29-47.
41. همان، ص 101-104.
42. مسند ابن حنبل، ج 5، ص 230 و 236.
43. سنن أبی داوود، ح 2912-2913.
44. میزان الاعتدال، ج 4، ص21؛ الأباطیل و المناکیر و الصحاح و المشاهیر، ص16-24؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 1، ص 832.
45. سنن أبی داوود، ح 4691؛ مسند ابن حنبل، ج 2، ص 86؛ المستدرک، ج 2، ص 85؛ مجمع الزوائد، ج 7، ص 206.
46. الأسماء و الصفات، بیهقی، ص 313؛ الکامل، ابن عدیِ، ج 1، ص 203.
47. السیرة الحلبیئة، ج 1، ص 246؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 1، ص 147؛ فتح الباری، ج 6، ص 220؛ کنز العمّال، ج 12، ص 23، ح 3498.
48. سنن ابن ماجة، ح 224؛ حلیة الأولیاء، ج 8، ص 322؛ الدرر المنتثرة، ص 282؛ المقاصد الحسنة، ص 66.
49. مسند ابن حنبل، ج 2، ص 305؛ سنن أبی داوود، ح 2649؛ سنن ابن ماجة، ح 265؛ المستدرک، ج 1، ص 101.
50. الضعفاء، ج 1، ص 156-157؛ الفوائد، شوکانی، ص 396.
51. تدریب الراوی، ج 1، ص 245؛ الفوائد المجموعة، ص 396.
52. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 450؛ سنن الدارمی، ج 2، ص 445؛ صحیح البخاری، ج 5، ص 146 و ج 6، ص 103.
53. صحیح مسلم، ح 805؛ مسند ابن حنبل، ج 4، ص 183؛ سنن الترمذی، ح 883.
54. در نسخه‌های چاپی، چنین آمده است: «و حدیث سورة البقرة و آل عمران غمامتان».
55. صحیح البخاری، ج 4، ص 92 و ج 6، 104: مسند ابن حنبل، ج 5، ص 423.
56. مسند الشامییّن، ج 2، ص 320، ح 1418؛ ریاض الصالحین، نووی، ص 445، ح 992؛ کشف الخفاء، عجلونی، ج 2، ص 419.
57. در نسخه‌های چاپی و نیز کتب احادیث، چنین است: «تقدمهم البقرة و آل عمران».
58. کشف الخفاء، ج 2، ص 419؛ و در مجمع البیان، ج 2، ص 157 از عبد الله بن مسعود نقل شده است.
59. صحیح البخاری، ج 3، ص 64؛ مجمع الزوائد، ج 6، ص 322؛ فتح الباری، ج 4، ص 397.
60. صحیح مسلم، ج 2، ص 199.
61. مسند ابن حنبل، ج 4، ص 144؛ سنن النسائی، ج 8، ص 254؛ السنن الکبری، ج 4، ص 441، ح 7855.
62. مسند ابن حنبل، ج 5، ص 196؛ صحیح مسلم، ج 2، ص 199؛ المستدرک، حاکم، ج 2، ص 368.
63. تذکرة الموضوعات، ص 93؛ فیض الغدیر، ج 2، ص 89؛ کشف الخفاء، ج 1، ص 245، ح 745.
64. تذکرة الموضوعات، ص 93؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 419؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 1، ص 319.
65. کشف الخفاء، ج 2، ص 419.
66. همان جا؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 1، ص 319؛ أسنی المطالب، ص 73.
67. کشف الخفاء، ج 2، ص 419؛ تاریخ بغداد، ج 14، ص 35؛ تاریخ مدینة دمشق، ج 30، ص 164؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 1، ص 310.
68. وصایای پیامبر (ص) به امیر مؤمنان (علیه السلام) در منابع شیعه و اهل سنّت آمده است. شیخ صدوق، آن را در کتاب من لایحضره الفقیه (ج 4، ص 352)، به دو طریق آورده است. از محدّثان اهل سنّت، عمربن المطهر محمّد نّسُفی (461-537 ق) آن را نقل کرده است (میراث حدیث شیعه، دفتر دوم، ص 11-51).
درباره‌ی عبارت‌هایی از این وصیت، برخی عالمان شیعی، اظهار نظرهایی مشابه اظهار نظر فیروزآبادی کرده‌اند. شهید ثانی در مسالک الأفهام در ذیل عبارتی از این وصیت گفته است:«و لعلّه استثد إلی ظاهر النهی الوارد عنه فی وصیة النبی (ص) لعلیّ (علیه السلام): و لا تنظر إلی فرج امرأتک و غضّ بصرک. و النهی فیه متناول لحالة الجماع و غیرها. و فی مقطوعة سماعة التقیید بحالته، و هو أولی، و مثلها روایة أبی حمزة عن أبی عبدالله (علیه السلام): أینظر الرجل فی فرج امرأته و هو یجامعها؟ قال: لابأس.
و لعل الإطلاق فی الخبر الآخر مقید بتلک الحالة، لانّ السیاق فیها، مع أن الاستناد فی الأحکام إلی مثل هذه الروایات الواهیة لایخلو من إشکال لولا سهولة الخطب فی الکراهة، و علی هذه الوصیة تفوح رائحة الوضع، و قد صرح به بعض النقاد» (مسالک الأفهام، ج 7، ص 39).
فیض کاشانی نیز در کتاب الوافی، پس از نقل چند فراز از این وصیت، از کتاب من لایحضره الفقیه فرموده است: «و لا یخفی ما فی هذه الوصایا و بُعد مناسبتها یجلالة قدر المخاطب، و لذلک قال بعض فقهائنا: إنّها مما یشمّ منه رائحة الوضع» (الوافی، ج 22، ص 734).
شهید سیّد محمّد علی قاضی طباطبایی در حواشی بر الأنوار النعمانیة نیز چنین می‌گوید: «رواها الصدوق فی کتاب من لایحضره الفقیه و فی طریقه إلی أبی سعید الخدری جهالة، و من یمعن النظر الی هذه الوصیة و مارس أحادیث رسول الله (ص) و أهل بیته (علیه السلام) و آنس بکلامهم و حصلت له هذه الملکة یظهر له أنّ تلک الوصیة غیر صادرة عنهم سلام الله علیهم، و لذا صرّح أکبر فقهاء الإمامیة و مجتهدیهم المشاهیر الشهید الثانی (علیه السلام) فی کتابه القیّم المسالک بأنّها من الموضوعات» (الأنوار النعمانیة، ج 2، ص 160).
آیة الله سیّد ابوالقاسم خویی هم در معجم رجال الحدیث هر دو طریق صدوق را مجهول دانسته و فرموده است: «و الطرق ضعیف بعدة مجاهیل» (معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 235 و ج 4، ص 151).
یادآوری می‌شود که بسیاری از مضامین این وصایا، در روایت‌ها و نقل‌های دیگر آمده است که قرینه بر صدور اصل آنها وجود دارد. گرچه در شکل مجموعی این وصیت یا برخی عبارت‌های آن تردید باشد. و جالب آن است که نخستین بند آن که مربوط به جانشینی امیر مؤمنان (علیه السلام) است، در تمامی نقل‌های شیعه و اهل سنّت نقل گردیده و فیروز آبادی نیز در این جا حکم به درستی و صحّت آن کرده است.
69. صحیح البخاری، ج 4، ص 208؛ صحیح مسلم، ح 2404؛ مسند ابن حنبل، ج 1، ص 170؛ حلیة الأولیاء، ج 7، ص 195-197.
70. میزان الاعتدال، ج 3، ص 429؛ المنار المنیف، ج 3، ص 429.
71. مسند ابن حنبل، ج 2، ص 176؛ سنن النسائی، ج 2، ص 34.
72. المنار المنیف، ص 154-157.
73. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 225.
74. سنن ابن ماجة، ح 2780؛ المثالی المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة، ج 1، ص 463؛ تهذیب الکمال، ج 6، ص 390.
75. لم نجد فیه حدیثاً.
76. مسند ابن حنبل، ج 5، ص 270.
77. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 7.
78. کشف الخفاء، ج 2، ص 420.
79. همان جا.
80. مسند ابن حنبل، ج 2، ص 23 و 27 و 108؛ سنن أبی داوود، ح 63 و 64؛ سنن النسائی، ج 1، ص 175.
81. در نسخه‌های چاپی، «الماء المشمّس» آمده است.
82. سنن الترمذی، ح 53-54.
83. سنن الترمذی، ح 31؛ سنن ابن ماجة، ح 430 و 443؛ سنن الدارمی، ج 1، ص 178.
84. مسند ابن حنبل، ج 1، ص 402، 449، 450 و 458.
85. سنن أبی داوود، ح 3160؛ سنن الترمذی، ح 993؛ سنن ابن ماجة، ح 1463.
86. سنن أبی داوود، ح 788؛ أخبار أصبهان، ج 2، ص 256.
87. سنن النسائی، ج 2، ص 134؛ المستدرک، ج 1، ص 232؛ سنن الدارقطنی، ج 1، ص 306.
88. کتاب المسند، شافعی، ص 56؛ مسند ابن حنبل، ج 2، ص 382؛ سنن أبی داوود، ج 1، ص 127، ح 517.
89. سنن أبی داوود، ح 594؛ سنن الدارقطنی، ج 2، ص 57.
90. منتهی المطلب، ج 1، ص 363؛ غایة المراد، ص 172؛ جامع المقاصد، ج 12، ص 123.
91. در نسخه‌های چاپی، «اثم الإتعام و اثم الصیام فی السفر» آمده است.
92. سنن الدار قطنی، ج 1، ص 421؛ مسند ابن حنبل، ج 4، ص 106؛ المعجم الکبیر، ج 4، ص 28.
93. صحیح البخاری، ج 2، ص 14؛ صحیح مسلم، ح 677؛ سنن الدارمی، ج 1، ص 374-375.
94. مسند ابن حنبل، ج 2، ص 444 و 505؛ سنن أبی داوود، ح 3191؛ سنن ابن ماجة، ح 1517.
95. سنن الدارقطنی، ج 2، ص 62.
96. در نسخه‌های چاپی، «باب الصلاة لا یقطعها شیء» آمده است.
97. لم یوجد فیه حدیث.
98. سنن أبی داوود، ح 1297؛ سنن ابن ماجة، ح 1387.
99. مسند ابن حنبل، ج 2، ص 178 و 204 و 208؛ سنن أبی داوود، ح 1563؛ سنن الترمذی، ح 637؛ سنن النسائی، ج 5، ص 38.
100. در نسخه‌های چاپی، «زکاة العسل» آمده است.
101. مسند ابن حنبل، ج 4، ص 236؛ سنن ابن ماجة، ح 1823.
102. سنن الترمذی، ح 638.
103. در حاشیه‌ی نسخه آمده است: «قد روی صحبک الکرام حدیثاً: / اطلبوا الخیر من حسان الوجوه. [بیتُ شعرٍ] ذکره صاحب نفحات الأزهار فی نوع العقد معتقداً أنّ القائل قد عقل الحدیث المروی، فلیراجع.
104. کشف الخفاء، ج 2، ص 421.
105. فیض القدیر، ج 1، ص 690؛ کشف الخفاء، ج 1، ص 138؛ الکامل، ابن عدیّ، ج 3، ص 320.
106. صحیح البخاری، ج 2، ص 232 و 251 و ج 8، ص 136؛ صحیح مسلم، ح 1162؛ مسند ابن حنبل، ج 5، ص 296-297؛ فیض القدیر، ج 6، ص 235.
107. الموضوعات، ابن جوزی، ج 2، ص 207؛ اللمثالی المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة، ج 2، ص 114-117.
108. سنن الدارمی، ج 2، ص 14؛ فتح الباری، ج 4، ص 154؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 421.
109. المجموع، نووی، ج 13، ص 172؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 125؛ فقه السنّة، ج 3، ص 147.
110. در نسخه‌های چاپی، «قبل أن لا تحجّوا» آمده است.
111. المستدرک، ج 1، ص 148؛ حلیة الأولیاء، ج 4، ص 131.
112. عمدة القاری، ج 9، ص 123؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 421.
113. در نسخه‌های چاپی، «باب لا نکاح إلّا یولیٌّ و شاهدی عدل» آمده است.
114. مجمع الزوائد، ج 4، ص 259؛ فیض القدیر، ج 4، ص 341.
115. سنن الترمذی، ح 2347؛ المعجم الکبیر، ج 8، ص 242.
116. کشف الخفاء، ج 2، ص 423؛ میزان الاعتدال، ج 3، ص 676؛ لسان المیزان، ج 5، ص 331.
117. الموضوعات، ابن جوزی، ج 3، ص 4-5؛ اللثالی المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة، ج 2، ص 228-229.
118. فیض القدیر، ج 1، ص 208.
119. در نسخه‌های چاپی، «باب النهی عن نتف الشیب» آمده است.
120. المقاصد الحسنة، سخاوی، ص 153؛ میزان الاعتدال، ج 4، ص 503؛ المجروحین، ابن حبان، ج 3، ص 153.
121. المنار المنیف، ص 132.
122. المقاصد الحسنة، سخاوی، ص 292.
123. مسند ابن حنبل، ج 2، 390؛ سنن ابن ماجة، ح 3458.
124. کشف الخفاء، ج 2، ص 422.
125. المصنف، ج 7، ص 455؛ فیض القدیر، ج 4، ص 563؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 339.
126. المعجم الکبیر، ج 19، ص 418؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 461، ح 7650؛ کثر العمّال، ج 3، ص 595، ح 8071.
127. المقاصد الحسنة، سخاوی، ص 461.
128. صحیح البخاری، ج 6، ص 243؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 422.
129. الضعفاء، عقیلی، ج 4، ص 261.
130. سنن الدارقطنی، ج 3، ص 92، ح 3185؛ تذکرة الموضوعات، ص 179؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 422.
131. صحیح البخاری، ج 4، ص 21 و ج 8، ص 50 و 183.
132. المحلی، ج 11، ص 66؛ فتح الباری، ج 12، ص 209؛ المصنّف، ج 6، ص 416؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 422.
133. صحیح البخاری، ج 2، ص 422؛ مجمع الزوائد، ج 4، ص 148؛ فتح الباری، ج 5، ص 167؛ عمدة القاری، ج 13، ص 164؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 422.
134. لم بوجود فیه حدیث.
135. مسند ابن حنبل، ج 1، ص 354؛ سنن الترمذی، ح 2053؛ سنن ابن ماجة، ح 3477.
136. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 343؛ صحیح البخاری، ج 7، ص 12؛ صحیح مسلم، ج 7، ص 22.
137. صحیح مسلم، ج 5، ص 56؛ السنن الکبری، ج 6، ص 29؛ شرح مسلم، ج 11، ص 43.
138. در نسخه‌های چاپی، «مسح» بدون الف و لام آمده است.
139. مسند ابن حنبل، ج 3، ص 424؛ سنن أبی داوود، ج 2، ص 60؛ الجامع الصغیر، ج 2، ص 657، ح 9119 و 9120.
140. دلائل النبوّة، بیهقی، ج 6، ص 414؛ الیدایة و النهایة، ج 3، ص 213؛ المطالب العالیة بزوائد المسانید الثمانیة، عسقلانی، ج 4، ص 301، ح 4470.
141. الملاحم و الفتن، سیّد بن طاووس، ص 109 (در آن، «شوّال مهمهة» به جای «رمضان همهمة» آمده است)؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423؛ الضعفاء، عقیلی، ج 3، ص 52 (در آن «شوّال» به جای «رمضان» دوم آمده است).
142. مسند ابن حنبل، ج 6، ص 396.
143. لم یوجد فیه حدیث.
144. اللثالی المصنوعه فی الأحادیث الموضوعة، ج 2، ص 389؛ الموضوعات، ابن جوزی، ج 3، ص 192.
145. در نسخه‌های چاپی این چنین است: «باب وصف ما...».
146. المجروحین، ج 3، ص 138؛ میزان الاعتدال، ج 4، ص 391.
147. کشف الخفاء، ج 2، ص 423.
148. المستدرک، حاکم، ج 4، ص 428؛ سنن ابن ماجة، ح 4057.
149. المستدرک، حاکم، ج 3، ص 434؛ المعجم الأوسط، ج 5، ص 126؛ المعجم الکبیر، ج 10، ص 288 (با اختلاف و اضافه در همه‌ی موارد).
150. فیض الغدیر، ج 6، ص 361؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423؛ الدرّ المنثور، ج 6، ص 52.
151. حدیثی در این باب یافت نشد.
152. کشف الخفاء، ج 2، ص 423.
153. شرح السنّة، ج 11، ص 360-364؛ الضعفاء، ج 4، ص 124 و ج 2، ص 324؛ میزان الاعتدال، ج 4، ص 3 و ج 2، ص 382.
154. تذکرة الموضوعات، ص 28؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423.
155. مسند ابن حنبل، ج 4، ص 131؛ مقدّمة فتح الباری، ص 6؛ تحقة الأحوذی، ج 5، ص 324؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423.
156. ر.ک؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423. و در بعضی از روایت‌ها «علی أریکته» آمده است؛ سنن الترمذی، ح 2663.
157. مسند ابن حنبل، ج 4، ص 131؛ مقدّمة فتح الباری، ص 6؛ تحفة الأحوذی، ج 5، ص 324؛ کشف الخفاء، ج 2، ص 423.
158. الموضوعات، ج 1، ص 216.
159. در نسخه‌های چاپی، «التملّق» آمده است.
160. الکامل، ابن عدی، ج 6، ص 2227.
161. تاریخ بغداد، ج 12، ص 124؛ الموضوعات، ج 1، ص 224.
162. تاریخ بغداد، ج 12، ص 124، الموضوعات، ج 1، ص 224.
163. مسند ابن حنبل، ج 4، ص 125؛ المعجم الکبیر، ج 7،ص 325.
164. مسند الشهاب، ص 94.
165. در نسخه‌های چاپی، «ذم التعبّد» آمده است.
166. المقاصد الحسنة، ص 300 و 372 و 448؛ مسند ابن حنبل، ج 2، ص 371؛ مسند الشهاب، ص 339.
167. این جمله در نسخه‌های چاپی نیست.

منبع مقاله:
مهریزی، مهدی؛ (1389)، حدیث پژوهی، قم: دارالحدیث، چاپ اول.